وطن کردن

فرهنگ معین

( ~. کَ دَ ) [ ع - فا. ] (مص ل . ) ۱ - مسکن گرفتن . ۲ - جایی را به عنوان میهن انتخاب کردن .

فرهنگ فارسی

(مصدر ) ۱- اقامت کردن درجایی مسکن گرفتن : (( چو وحشی وطن کن بدست خموشی مکن ناله از دست بی خانمانی ) ). ( وحشی )

ویکی واژه

مسکن گرفتن.
جایی را به عنوان میهن انتخاب کردن.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال لنورماند فال لنورماند فال تاروت فال تاروت فال فنجان فال فنجان فال ماهجونگ فال ماهجونگ