وارد ساختن
وارد ساختن. [ رِ ت َ ] ( مص مرکب ) وارد کردن. وارد آوردن. فرود آوردن. || مطلع کردن. آگاهانیدن. واقف ساختن.
(رِ. تَ ) [ ع - فا . ] (مص م . ) ۱ - داخل کردن . ۲ - آگاه ساختن .
( مصدر ) ۱ - داخل کردن . ۲ - مطلع کردن آگاه ساختن .
داخل کردن.
آگاه ساختن.