همرای

لغت نامه دهخدا

هم رای. [ هََ ] ( ص مرکب ) هم اندیشه. هم عقیده :
روان سواران توران سپاه
بدان رای گشتند هم رای شاه.فردوسی.ز قومی پراکنده خلقی بکشت
دگر جمع گشتند و هم رای و پشت.سعدی. || هم پیمان :
سوی گنجینه رفتندآن دو هم رای
ندیدند از جواهر هیچ بر جای.نظامی.

فرهنگ عمید

دو یا چند تن که دارای یک رٲی و عقیده باشند. هم داستان، یک دل.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تخمین زمان فال تخمین زمان فال انگلیسی فال انگلیسی فال تاروت فال تاروت فال عشقی فال عشقی