نویچ

لغت نامه دهخدا

نویچ. [ ن َ ] ( اِ ) عشقه. ( رشیدی ) ( برهان ) ( جهانگیری ) ( انجمن آرا ) ( ناظم الاطباء ). لبلاب. ( برهان قاطع ) ( محیط اعظم ، حاشیه برهان قاطع ). که بر درخت پیچد. ( برهان قاطع ) ( انجمن آرا ) ( رشیدی ). نام گیاهی است که بیخ ندارد و بر سر هر درخت که پیچد آن را خشک سازد. ( جهانگیری ). درخت کوچکی متهافت که دارای گلهای معطر است. ( ناظم الاطباء ). نوج. نویج. ( فرهنگ فارسی معین ).

فرهنگ معین

(نَ ) (اِ. ) عشقه .

فرهنگ عمید

عشقه، لبلاب.

ویکی واژه

عشقه.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال شمع فال شمع فال تاروت فال تاروت فال آرزو فال آرزو فال عشق فال عشق