نمایاندن

لغت نامه دهخدا

نمایاندن. [ ن ُ / ن ِ / ن َ دَ ] ( مص ) نمایانیدن. نشان دادن. || آشکار کردن. واضح ساختن. ( فرهنگ فارسی معین ).

فرهنگ معین

(نَ دَ ) (مص م . ) نشان دادن ، آشکار ساختن .

فرهنگ عمید

نشان دادن، آشکار ساختن.

فرهنگ فارسی

نمایانیدن، نشان دادن، آشکارساختن
(مصدر ) ۱ - نشان دادن . ۲ - آشکارکردن واضح ساختن .

ویکی واژه

نشان دادن، آشکار ساختن.
نشان دادن، نمودن.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال چای فال چای فال سنجش فال سنجش فال تاروت فال تاروت فال کارت فال کارت