نصفت
نصفت. [ ن َ ص َ ف َ ] ( ع اِ ) داد. انصاف. عدل. ( یادداشت مؤلف ). نصفة.
نصفة. [ ن َ ص َ ف َ ] ( ع اِ ) داد. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( مهذب الاسماء ). انصاف. ( آنندراج ). || ج ِ ناصف به معنی خدمتکار. رجوع به ناصِف شود.
(نَ صَ فَ ) [ ع . نصفة ] (اِ. ) انصاف ، عدل ، داد.
انصاف، عدل، داد.
انصاف، عدل، داد
(اسم ) انصاف عدل داد : و باز آن مرز و بومنشیمن همای نصفت و عدل گردد .
داد ٠ انصاف ٠ عدل ٠
نصفة
انصاف، عدل، داد.