نذیر

لغت نامه دهخدا

نذیر. [ ن َ ] ( ع اِمص ) بیم. ( ترجمان علامه جرجانی ص 98 ) ( ناظم الاطباء ). ترس. ( از ناظم الاطباء ). اسم است به معنی انذار. ( از اقرب الموارد ). || ( ص ) بیم کرده شده. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || ترساننده. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( غیاث اللغات ) ( فرهنگ نظام ). بیم کننده. ( دهار ) ( السامی ) ( مهذب الاسماء ) ( آنندراج ) ( ترجمان علامه جرجانی ص 98 ). ترساننده و خبرآورنده که تریر نیز گویند. ( ناظم الاطباء ). مقابل بشیر. ( فرهنگ نظام ). منذر. ( اقرب الموارد ) ( المنجد ). ج ، نُذُر :
دشمنْت را همیشه نذیر است بخت بد
از بخت بد بتر نبود مرد را نذیر.منوچهری. || پیغمبر. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). رسول. ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ) :
زی پیل و شیر و اشتر کایشان قوی ترند
ایزد بشیر چون نفرستاد و نه نذیر.ناصرخسرو.ما به عکس آن ز غیر حق خبیر
بی خبر از حق و از چندین نذیر.مولوی.|| ( اِ ) آواز کمان. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ) . || پیری. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( فرهنگ نظام ). شیب. ( اقرب الموارد ) ( المنجد ). || ( مص ) بیم کردن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). انذار. نذر. نذیر هم مصدر غیرقیاسی از باب افعال است. رجوع به انذار و نذر شود.
نذیر. [ ن َ ] ( اِخ ) اسم نبی صلوات اﷲ علیه. ( مهذب الاسماء ) ( از منتهی الارب ). یکی از اسامی پیغمبر صلی اﷲ علیه و آله و سلم. ( غیاث اللغات ). یکی از اسمای مبارکه حضرت رسول ( ص ). ( از آنندراج ). یکی از القاب پیغمبر اسلام است که مردم را از عذاب خدا می ترسانید. ( فرهنگ نظام ) :
مگرت وقت رفتن است چنانک
پیش از این گفت آن بشیر نذیر.ناصرخسرو.نام پیغمبر بشیر است و نذیر اندر نبی
تو نئی پیغمبر ولیکن بشیری و نذیر.سوزنی.فرستاد لشکر بشیر نذیر
گرفتند جمعی از ایشان اسیر.سعدی.
نذیر. [ ن َ ] ( اِخ ) از جمله نام های قرآن چنانکه حق تعالی فرماید: بشیراً و نذیراً. ( از نفایس الفنون ).
نذیر. [ ن َ ] ( اِخ ) محمد طبیب ، متخلص به نذیر. از پارسی گویان خیرآباد هندوستان است. او راست :

فرهنگ معین

(نَ ) [ ع . ] (ص . ) ترساننده ، بیم دهنده .

فرهنگ عمید

ترساننده، بیم دهنده.

فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱ - بیم کننده ترساننده : بگوش دل مرده ونشاط پژمرده فروخوانده ونذیرشیب دامن جیب به روگرفته ۲ - ترساننده بحق جمع :نذر۳ - یکی ازالقاب محمدص بن عبدالله
محمد نذیر از پارسی گویان لکهنوی هندوستان است .

فرهنگ اسم ها

اسم: نذیر (پسر) (عربی) (مذهبی و قرآنی) (تلفظ: nazir) (فارسی: نَذير) (انگلیسی: nazir)
معنی: بیم دهنده، از القاب پیامبر اسلام ( ص ) برگرفته از قرآن کریم، ( در قدیم ) ترساننده، در مقابلِ بَشیر

دانشنامه اسلامی

[ویکی اهل البیت] «نذیر» یکی از اسامی و صفات قرآن است: «بَشِیرًا وَنَذِیرًا...»؛ بشارتگر و هشداردهنده است. (سوره فصلت/4)
«نذیر» به معنای آگاهی دادن از پیامدهای ناگوار کاری و چیزی به منظور بازداشتن از انجام آن است.
قرآن چون خبرهای ترس آور برای اهل کفر و عصیان دارد و در صدد بیان چیزی است که برای انسان عاقبت بدی دارد و می خواهد بندگان را از ارتکاب آن ها برحذر دارد، «نذیر» دانسته شده است.
[ویکی الکتاب] معنی نَذِیرٌ: بیم دهنده - ترساننده - پیامبر
معنی نُذُر: هشدارها - بیم دهندگان - رسولان (جمع نذیر)
معنی مُحَمَّدٌ: نام مبارک پیامبر گرامی اسلام ، آخرین و برترین پیامبر خدا صلی الله علیه وآله وسلّم به معنی ستوده شده (- از رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) پرسیدند : چرا به نام احمد و محمد و بشیر و نذیر نامیده شدید . فرمود : اما "محمّد" نامیده شدم ، بدین جهت که من در ...
معنی یَتَأَخَّرَ: که تأخیر پیدا کند - که عقب بیفتد (منظور از تقدم ،در عبارت "إِنَّهَا لَإِحْدَی ﭐلْکُبَرِ نَذِیراً لِّلْبَشَرِ لِمَن شَاءَ مِنکُمْ أَن یَتَقَدَّمَ أَوْ یَتَأَخَّرَ " پیروی کردن از حق است که مصداق خارجیش ایمان و اطاعت است ، و منظور از تاخر ، پیروی نکردن...
ریشه کلمه:
نذر (۱۳۰ بار)
[ویکی فقه] نذیر (قرآن). نذیر یکی از اوصاف قرآن می باشد.
«نذیر» یکی از اسامی و صفات قرآن است: «بَشِیرًا وَنَذِیرًا...»؛ "بشارتگر و هشدار دهنده است".
تعریف
«نذیر» به معنای آگاهی دادن از پیامدهای ناگوار کاری و چیزی، به منظور بازداشتن از انجام آن است.
دلیل
قرآن چون خبرهای ترس آور برای اهل کفر و عصیان دارد و در صدد بیان چیزی است که برای انسان عاقبت بدی دارد، و می خواهد بندگان را از ارتکاب آن ها برحذر دارد « نذیر » دانسته شده است.

ویکی واژه

ترساننده، بیم دهنده.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم