نبود

لغت نامه دهخدا

نبود. [ ن َ ] ( مص مرخم ، اِمص ) نبودن. نابودن. عدم. نیستی. مقابل بود: بود و نبودش یکی است ؛ وجود و عدمش بی تفاوت است.

فرهنگ معین

(نَ ) (مص مر. ) عدم ، نیستی .

فرهنگ فارسی

نابودن عدم نیستی .

ویکی واژه

عدم، نیستی.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم