نامیدن

لغت نامه دهخدا

نامیدن. [ دَ ] ( مص ) ( از: نام + یدن ، پسوند مصدری ) پهلوی : نامینیتن ( نام گذاشتن ). ( حاشیه برهان قاطع چ معین ). نام گذاشتن. ( فرهنگ نظام ). اسم گذاشتن. ( ناظم الاطباء ). تسمیه. نام نهادن. موسوم کردن. نام دادن. || کسی را به نام خواندن. احضار کردن. ( حاشیه برهان قاطع چ معین ). طلب کردن.خواندن.بانگ زدن. آواز کردن. نام بر زبان آوردن. ( ناظم الاطباء ). اسم بردن. خواندن. || نامزد کردن. ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || یاد دادن. ( ناظم الاطباء ). || ترجمه. ( یادداشت مؤلف ).

فرهنگ معین

(دَ ) [ په . ] (مص م . ) اسم گذاشتن .

فرهنگ عمید

خواندن کسی یا چیزی به اسم و نام، نام نهادن.

فرهنگ فارسی

نام نهادن، خواندن کسی یاچیزی باسم ونام خودش
( مصدر ) ( نامیدنامدخواهدنامیدبنام نامنده نامیده ) ۱ - نام گذاشتن تسمیه. ۲ - کسی رابنام خواندن .۳ - احضارکردن . ۳ - نامزدکردن بکاری منصوب کردن . ۵ - ترجمه کردن .

ویکی واژه

nominare
chiamare
اسم گذاشتن.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال چوب فال چوب فال اوراکل فال اوراکل فال تک نیت فال تک نیت فال مارگاریتا فال مارگاریتا