نامطبوع

لغت نامه دهخدا

نامطبوع. [ م َ ] ( ص مرکب ) ناپسند. ناگوار. نامقبول. ناخوش. مکروه. آنچه طبیعت از آن نفرت دارد. بر خلاف طبیعت و درشت. ( ناظم الاطباء ). ناخوشایند : لاجرم در بزرگی نامقبول و نامطبوعند. ( گلستان ). || بی رحم. || بیقدر. حقیر. ( ناظم الاطباء ). || به چاپ نارسیده. که طبع نشده است. چاپ نشده. غیرمطبوع. خطی.

فرهنگ معین

(مَ ) [ فا - ع . ] (ص مف . ) ناخوشایند.

فرهنگ عمید

آنچه طبع از آن نفرت داشته باشد، ناپسند، ناخوشایند.

فرهنگ فارسی

۱ - ناخوشایندناپسندمقابل مطبوع : [ صورتش تیره شدوحالت دردناک ونامطبوعی بخودگرفت ] ۲ - بی قدر حقیر . ۳ - چاپ نشده بطبع نرسیده .

ویکی واژه

sgradevole
ناخوشایند.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال لنورماند فال لنورماند فال نوستراداموس فال نوستراداموس فال پی ام سی فال پی ام سی فال چوب فال چوب