نازک خیال

لغت نامه دهخدا

نازک خیال. [ زُ ] ( ص مرکب ) که خیالش نازک و لطیف و رقیق است. که مخیله ای دقیق و قوی دارد. نازک اندیش. دقیق الفکر :
چو مضمونی که در دل بگذرد نازک خیالی را
سخن هردم بگرد آن لب خاموش می گردد.جلال اسیر ( از آنندراج ).گرچه صائب نازک افتاده ست آن موی میان
فکر ما نازک خیالان را غباری دیگر است.صائب ( از آنندراج ).- نازک خیالان ؛ عارفان و فکرکنندگان در صنایع حق تعالی. ( آنندراج ) ( غیاث اللغات ).

فرهنگ معین

( ~ . ) [ فا - ع . ] (ص مر. ) ۱ - آن که دارای تخیلی لطیف و دقیق است ، نازک اندیش . ۲ - عارف .

فرهنگ فارسی

(صفت ) ۱ - آنکه دارای تخیلی لطیف ودقیق است نازک اندیش .۲ - عارف .

ویکی واژه

آن که دارای تخیلی لطیف و دقیق است، نازک اندیش.
عارف.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم