مینائی

لغت نامه دهخدا

مینائی. ( ص نسبی ) منسوب به مینا، لاجوردی. ( ناظم الاطباء ). مینایی. آنچه به رنگ مینا باشد. مینارنگ. کبودرنگ :
فروغ از تست انجم را بر این ایوان مینوگون
شعاع از تست مر مه را بر این گردون مینائی.سنائی ( دیوان چ مصفا ص 311 ).شحنه شرع است منشور بقاش
سوی آن نه شهر مینائی فرست
شب در آن شهر است غوغا ز اختران
مهر شحنه سوی غوغائی فرست.خاقانی.زین دایره مینا خونین جگرم می ده
تا حل کنم این مشکل درساغر مینائی.حافظ.رجوع به مینا و ترکیبات آن شود.

فرهنگ فارسی

منسوب به مینا لاجوردی مینایی
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم