می گساری

لغت نامه دهخدا

می گساری. [م َ / م ِ گ ُ ] ( حامص مرکب ) می گساردن. حالت و صفت می گسار. باده خواری. شرابخواری. باده گساری :
ز می گساری مه پیکری که گویی هست
بدیع صورت آن می گسار از آتش و آب.مسعودسعد.|| ساقیگری. آن که شراب به دور درآرد. و رجوع به می گسار شود.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم