منفی. [ م َ فا ] ( ع اِ ) جای توقف کسی که اخراج بلد شده باشد. ( ناظم الاطباء ). آنجای که کسی را بدانجا نفی کرده باشند. محل نفی کردن کسی. محل نفی. محل تبعید. تبعیدگاه. ( یادداشت مرحوم دهخدا ). جایی که کسی را بدانجا نفی کرده باشند. ( از اقرب الموارد ) : گر به منفی جانب فردوس می رفتم ز طوس در نظر فردوسم از بجنورد نیکوتر نبود.ملک الشعرای بهار. منفی. [ م َ فی ی /م َ ] ( ع ص ) نیست کرده شده. ( غیاث ) ( آنندراج ). || نفی شده. مقابل مثبت. ( یادداشت مرحوم دهخدا ). - جواب منفی ؛ پاسخ غیرمثبت. - فعل منفی ؛ فعلی که مسبوق به ادات نفی باشد: نپسندید. نمی رود. || نفی کرده شده و دورکرده شده و رانده شده و اخراج بلدشده. ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). تبعیدشده. نفی بلدشده. تبعیدی. || عدد غیرمثبت. ( کشاف اصطلاحات الفنون ). - عدد منفی ؛ عددی که از صفر کوچکتر باشد و با نشان ( - ) نوشته شود، مثلاً 7-. ( از فرهنگ اصطلاحات علمی ). || نزد علمای عربیت خلاف موجَب. ( از اقرب الموارد ).
فرهنگ معین
(مَ فا ) [ ع . ] (اِ. ) محل تبعید، تبعیدگاه . (مَ ) [ ع . ] (اِمف . ) ۱ - نفی کرده شده ، دور کرده شده . ۲ - نیست شده . ۳ - تبعید شده (از شهر خود ). ۴ - سخنی که در آن حرف نفی باشد (دستور ). ۵ - دارای حالت نفی ، مخالفت یا رد و انکار. مق مثبت .
فرهنگ عمید
۱. دورشده، رانده شده. ۲. نیست شده.
فرهنگ فارسی
محل تبعید، تبعیدگاه، دورشده، نیست شده، رانده شده ( اسم ) ۱ - نیست شده ۲ - دور کرده رانده شده . ۳ - تبعید شده ( از شهر خود ) . ۴ - سخنی که در آن حرف نفی باشد . یا جمله منفی . جمله ای که در آن حرف نفی باشد مقابل جمله مثبت . یا فعل منفی . فعلی که مسبوق به ادوات نفی باشد نرفت . نمیگوید .
دانشنامه عمومی
منفی (کومونه). منفی ( به ایتالیایی: Menfi ) یک کومونه در ایتالیا است که در استان آگریجنتو واقع شده است. منفی ۱۱۳٫۲ کیلومترمربع مساحت و ۱۲٬۸۰۸ نفر جمعیت دارد و ۱۰۹ متر بالاتر از سطح دریا واقع شده است. شهرهای کانلی، چیویلکوی، اتلینگن و مراکش خواهرخوانده های منفی ( کومونه ) هستند.
ویکی واژه
negativo نفی کرده شده، دور کرده شده. نیست شده. تبعید شده (از شهر خود) سخنی که در آن حرف نفی باشد (دستور) دارای حالت نفی، مخالفت یا رد و انکار. مق مثبت. محل تبعید، تبعیدگاه.