مطروح

لغت نامه دهخدا

مطروح. [ م َ ] ( ع ص ) جای دورافکنده شده. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). بیفکنده. ( مهذب الاسماء ). رانده شده و دور کرده شده. ( ناظم الاطباء ). دور کرده افکنده به جای دور. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). || در اصطلاح اهل حدیث ، روایتی است که مخالف با ادله قطعیه باشد و قابل تأویل هم نباشد. ( فرهنگ علوم دکتر سجادی ).

فرهنگ معین

(مَ ) [ ع . ] ۱ - (اِمف . ) دور انداخته شده ، افکنده شده . ۲ - (اِ. ) جای دور.

فرهنگ عمید

۱. انداخته شده.
۲. دور افکنده شده.

فرهنگ فارسی

انداخته شده، دورافکنده شده
۱ - ( اسم ) افکنده شده انداخته شده . ۲- دور انداخته.۳ - بحث شده . ۴ - ( اسم ) جای دور .

ویکی واژه

دور انداخته شده، افکنده شده.
جای دور.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال عشقی فال عشقی فال آرزو فال آرزو فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی فال فنجان فال فنجان