مشاغل

لغت نامه دهخدا

مشاغل. [ م َ غ ِ ] ( ع اِ ) ج ِ مَشغلة. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ).ج ِ مشغلة، به معنی کار و بار که بازدارد تو را از کار. ( آنندراج ). کار و بار. مشغله ها.شغل ها. ( از ناظم الاطباء ) : با این همه مشاغل از تربیت علما و اماثل هیچ دقیقه ای اهمال نکردی وبه مجاورت ایشان رغبت صادق داشتی. ( لباب الالباب ).
- مشاغل دولتی ؛ شغلهایی که از طرف دولت به اشخاص واگذار شود. کار و حرفه آنان که دروزارتخانه ها و ادارات دولتی به کار می پردازند.

فرهنگ معین

(مِ غِ ) [ ع . ] (اِ. ) جِ مشغله ، کارها.

فرهنگ عمید

= مشغله

فرهنگ فارسی

جمع مشغله
( اسم ) جمع مشغله کاروبارها شغلها : با این همه مشاغل از تربیت علما و اماثل هیچ دقیقهای اهمال نکردی و بمجاورت ایشا رغبت صادق داشتی . یا مشاغل دولتی . شغلهایی که از طرف دولت باشخاص واگذار شود و آنان در وزارتخانه ها و ادارات دولتی بکار پردازند .

ویکی واژه

جِ مشغله؛ کارها.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال فرشتگان فال فرشتگان فال احساس فال احساس فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال تک نیت فال تک نیت