مشاط

لغت نامه دهخدا

مشاط. [ م ِ ] ( ع اِ ) امشاط. ج ِ مشط ( مثلثة ). شانه ها. ( از منتهی الارب ) ( از آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ) ( از محیط المحیط ). و رجوع به مشط شود.
مشاط. [ م َش ْ شا ] ( ع ص ) که شانه زند. ( از اقرب الموارد ). و رجوع به مَشط شود.

فرهنگ فارسی

( اسم ) جمع مشط شانه ها
که شانه زند
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال کارت فال کارت فال تک نیت فال تک نیت فال فنجان فال فنجان فال ابجد فال ابجد