مستند. [ م ُ ت َ ن ِ ] ( ع ص ) پناه برنده و التجاجوینده. ( از اقرب الموارد ). پناه جوینده. ( غیاث ). || پشت به چیزی دهنده. ( غیاث ). تکیه کننده. رجوع به استناد شود. مستند. [ م ُ ت َ ن َ ] ( ع ص، اِ ) کسی که پناه به او برده شود. ( غیاث ). || تکیه کرده شده: اصبعت در سیر پیدا می کند که نظر بر حرف داری مستند.مولوی ( مثنوی ).|| تکیه و محل تکیه و پشتی. ( ناظم الاطباء ). تکیه گاه. معتمد. سند. رجوع به استناد شود. || سند حدیث. ( از اقرب الموارد ) ( از تعریفات جرجانی ). رجوع به سند شود.
فرهنگ معین
(مُ تَ نَ ) [ ع. ] (اِمف. ) دلیل، مدرک، چیزی که به آن استناد کنند، دارای سند. (مُ تَ نِ ) [ ع. ] (اِفا. ) استنادکننده. ج. مستندین.
فرهنگ عمید
۱. دارای دلیل و مدرک، مبتنی بر سند. ۲. ویژگی فیلمی که رخدادهای آن واقعی است. ۳. (اسم ) گفته یا نوشتۀ همراه با سند و مدرک. ۴. (اسم ) مورد اطمینان.
فرهنگ فارسی
چیزی که به آن استنادکنند، دلیل ومدرک ( اسم ) استنادکننده جمع: مستندین. پناه برنده و التجا جوینده
دانشنامه آزاد فارسی
مُستند (documentary) فیلمی (و گاه نمایشی) که بااستفاده از اسنادی مانند روزنامه ها و مدارک بایگانی، و یا با فیلم برداریِ مستقیم از وقایع جاری ساخته می شود.
ویکی واژه
دلیل، مدرک، چیزی که به آن استناد کنند، دارای سند. استنادکننده. مستندین.