مرصوص

لغت نامه دهخدا

مرصوص. [ م َ ] ( ع ص ) نعت مفعولی از مصدر رَص . رجوع به رص شود. استوار کرده شده.( غیاث ) ( آنندراج ). استوار. محکم. متصل. منضم. پیوسته : اساس آن خصوصیت بغایت محکم و مرصوص ( جامعالتواریخ رشیدی ). || بنیادی استوار. ( منتهی الارب ). بنای به ارزیز برآورده شده. ( غیاث ) ( آنندراج ). مطلی به رصاص : ان اﷲ یحب الذین یقاتلون فی سبیله صفاً کانهم بنیان مرصوص. ( قرآن 4/61 ).

فرهنگ معین

(مَ ) [ ع . ] (اِمف . ) استوار، محکم .

فرهنگ عمید

استوار، محکم.

فرهنگ فارسی

استوار، استوارکرده شده، بهم پیوسته، محکم
۱ - ( اسم ) استوار کرده محکم شده . ۲ - بنایی که با رصاص ( ارزیز ) بر آورده شده . ۳- ( صفت ) استوار محکم : و بعنایت و شفقت مخصوص گشتند و بنیان عدل و رافت مرصوص یافتند .

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی مَّرْصُوصٌ: با سُرب (رصاص) محکم کاری شده (به طوری که در مقابل عوامل انهدام ، مقاوم باشد)
ریشه کلمه:
رصص (۱ بار)
«مَرْصُوص» از مادّه «رصاص» به معنای «سرب» است، و از آنجا که گاه برای استحکام و یکپارچگی بناها، سرب را آب می کردند و در لابلای قطعات آن می ریختند، به طوری که فوق العاده محکم و یکپارچه می شد، به هر بنای محکمی «مَرْصُوص» اطلاق می شود.
. رصّ به معنی الصاق و ضّم اجزاء چیزی در یکدیگر است. قلع و سرب را رصاص گفته‏اند که اجزاأش بهم فشرده‏اند (اقرب) مراد از مرصوص در آیه محکم است جنان که راغب گفته، مجمع گوید: رّص محکم کردن بناست و اصل آن از رصاص است گوئی که با رصاص بنا شده است. قرآن مؤمنان را که در جنگ استقامت دارند و از هم جدا نمی‏شوند و در راه خدا یکدل و یک جهت می‏جنگند به بنای محکمی ریخته از سرب تشبیه کرده است. این کلمه فقط یکبار در قرآن آمده است.

ویکی واژه

استوار، محکم.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال پی ام سی فال پی ام سی فال تاروت فال تاروت فال اعداد فال اعداد فال انبیا فال انبیا