مدلی

لغت نامه دهخدا

مدلی. [ م ُ ] ( ع ص ) اسب و غیر آن که نره برآورد برای کمیز انداختن یا جستن بر ماده. ( آنندراج ). اسبی که نره اش را برآورد وآن را بحال نخستین برنگرداند و این عیبی زشت است تابدان حد که بر چنان اسبی سوار نشوند. ( از صبح الاعشی ج 2 ص 28 ). رجوع به اِدْلاء شود. || کسی که حجت و دلیل می آورد. ( ناظم الاطباء ). دلیل آورنده. رجوع به اِدْلاء شود. || زشت گوینده در حق کسی.رجوع به اِدْلاء شود. || وسیله و خویشی جوینده به قرابت رحم. رجوع به اِدْلاء شود. || مال دهنده کسی را ( آنندراج ). رجوع به اِدْلاء شود.
مدلی.[ م ُ دَل ْ لی ] ( ع ص ) آنکه درمی آورد کسی را به حالت ناپسند . ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

آنکه در می آورد کسی را بحالت ناپسند
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال اوراکل فال اوراکل فال فرشتگان فال فرشتگان فال لنورماند فال لنورماند فال ورق فال ورق