ماموریت

لغت نامه دهخدا

مأموریت. [ م َءْ ری ی َ ] ( ع مص جعلی ، اِمص ) حکم و فرمان و امر. || رسالت و اطاعت حکم. ( ناظم الاطباء ). || مأمور شدن.به کاری گماشته شدن. || ( اِ ) کار و وظیفه خاص که انجام دادن آن به عهده کسی واگذار گردد.

فرهنگ معین

( مأموریت ) ( ~ . یَّ ) [ ع . ] (اِ. ) کاری که انجام آن از سوی مقامی واگذار و خواسته شده است .

فرهنگ عمید

۱. شغل یا وظیفه ای که از جانب شخص یا سازمانی بر عهدۀ شخص گذاشته می شود.
۲. (اسم مصدر ) [قدیمی] فرمان بردای، فرمان بردار بودن.

فرهنگ فارسی

۱- مامور شدن . ۲- ( اسم ) وظیفه ای که بعهد. کسی محول شده .
حکم و فرمان و امر

ویکی واژه

missione
incarico
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال انبیا فال انبیا فال پی ام سی فال پی ام سی فال اعداد فال اعداد فال تک نیت فال تک نیت