لغت نامه دهخدا
مافوق. [ف َ فُو ] ( از ع ، ص مرکب ، اِ مرکب ) بیشتر و زیادتر و بالاتر. ( ناظم الاطباء ). مقابل مادون و ماتحت. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).
- مافوق الحد؛ زیاده از حد. ( ناظم الاطباء ). || دست بالا. حداکثر. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). || آنکه در منصب برتری دارد. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ) ( اصطلاح نظامی ). ارشد ( در درجه و خدمت ). مقابل مادون. ( فرهنگ فارسی معین ).