لب گردان. [ ل َ گ َ ] ( ن مف مرکب ) حوض و کاسه و مانند آن که لبهای مایل به شیب داشته باشد. - لب گردان کردن حوض؛ پر کردن حوض از آب چنانکه از سرش بگذرد. ( آنندراج ): فرش در ایوان جنت بلکه در راه افکنید حوض کوثر را لبالب بلکه لب گردان کنید.سعید اشرف ( از آنندراج ).
فرهنگ معین
( ~. گَ ) (ص مف. اِ. ) کاسه و مانند آن که دارای لبه هایی مایل به شیب داشته باشد.
فرهنگ فارسی
( اسم ) کاسه و مانند آن که دارای لبه هایی مایل بشیب داشته باشد. یا لب گردان کردن حوض. پر کردن آن از آب چنانکه از سرش بگذرد.
ویکی واژه
کاسه و مانند آن که دارای لبههایی مایل به شیب داشته باشد.