لغت نامه دهخدا لایح. [ ی ِ ] ( ع ص ) لائح. آشکار. پیداشونده. ( غیاث ). درخشان : سیماء صلاح از بشره ایشان لایح بود. ( حبیب السیر از یادداشت های دهخدا ).
فرهنگ فارسی هویدا، آشکار۱- ( اسم ) پیدا شونده . ۲- ( صفت ) آشکار هویدا : او ( امیرمنتصر ) این قطعه - که آثار مردی از معانی آن ظاهر و لایح است - انشا کرد . ۳- درخشان .