لائی

لغت نامه دهخدا

لائی. ( اِ ) حشو جامه از پارچه. || نوعی از بافته ابریشمی که در گجرات بافند و ساده و رنگارنگ هر دو نیکوست. ( آنندراج ).
لائی. ( حامص ) لاییدن. گفتن. تنها در ترکیب به کار رود چنانچه در کلمه مرکب هرزه لائی. رجوع به لائیدن شود.

فرهنگ فارسی

۱- ( صفت ) منسوب به لای .۲- ( اسم ) حشو پارچه که میان ابره و آستر جامه از پنبه یا پشم یاموی یا پارچه قراردهند . ۳- نوعی بافت. ابریشمین که در گجرات ( هند ) میبافتند و آن ساده یا رنگارنگ بود .
گوئی . جزئ دویم کلمه مرکب هرزه لائی
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال رابطه فال رابطه فال تک نیت فال تک نیت فال احساس فال احساس فال درخت فال درخت