قبیح
قبیح. [ ق َ ] ( ع ص ) زشت. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). ج ، قَباحی ̍. قِباح. || ( اِ ) کرانه استخوان بازو که نزدیک آرنج است. پیوندهای ساق و ران.( منتهی الارب ) ( آنندراج ). قباح. رجوع به قباح شود.
(قَ ) [ ع . ] (ص . ) زشت . ج . قباح .
زشت، ناپسند.
زشت، ناپسند، قباح جمع
( صفت ) ۱ - زشت رو ۲ - زشت ( کار ) ناپسند ۳ - آنکه مخالف امر بود .
زشت.
قباح.