قانص

لغت نامه دهخدا

قانص. [ ن ِ ] ( ع ص ) نخجیرگیر. ( مهذب الاسماء ) ( ملخص اللغات حسن خطیب کرمانی ). شکاری. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). شکارچی. صیاد. ( ناظم الاطباء ). ج ، قناص. ( مهذب الاسماء ).

فرهنگ عمید

شکارچی، نخجیرگیر، صیاد.

فرهنگ فارسی

نخجیر گیر شکاری

ویکی واژه

شکارچی، صیاد.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
چیپ
چیپ
طی کشیدن
طی کشیدن
بی عرزه
بی عرزه
نمایان
نمایان