قان. ( ترکی ، اِ ) گفته اند دم است. ( فهرست مخزن الادویه ). خون. قان. ( اِخ ) از شهرهای یمن و در دیار نهدبن زیدبن سودبن اسلم بن حاف بن قضاعة و حارث بن کعب است ، و گفته اند قوان. ( معجم البلدان ج 7 ص 19 ) ( منتهی الارب ). قان. [ نِن ْ ] ( ع ص ) قانی. رجوع به قانی شود.
فرهنگ فارسی
( اسم ) غان . از شهر های یمن و در دیار نهد بن زید بن سود بن اسلم بن حاف بن قضاعه و حارث بم کعب است و گفته اند قوان .