فرث

لغت نامه دهخدا

فرث. [ ف َ ] ( ع اِ ) سرگین شکنبه. ( ترجمان ترتیب عادل بن علی ). سرگین. ( فهرست مخزن الادویه ). سرگین در شکنبه. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) : و اًن لکم فی الأنعام لعبرة نُسقیکم ممّا فی بطونه من بین فرث و دم لبناً خالصاً سائغاً للشاربین. ( قرآن 66/16 ). از روضه نسل و حرث به مزبله روث و فرث فرودآمدن محض ضلالت است و عین جهالت. ( مقامات حمیدی چ انزابی نژاد ص 151 ).
صبرشیر اندر میان فرث و خون
کرده او را ناعش ابن اللبون.مولوی ( مثنوی چ نیکلسون دفتر 6بیت 1409 ).|| کشتی خرد. ( منتهی الارب ). رکوة. ج ، فروث. ( اقرب الموارد ). || ( مص ) پاره کردن جگر. ( مصادر زوزنی ). زدن بر جگر کسی و حال آنکه او زنده است. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). || واکردن جله خرما. ( مصادر زوزنی ) ( تاج المصادر بیهقی ). خنور برگ خرما را شکافته و بیرون و پراکنده کردن آنچه در آن بود. || شوریدن دل زن باردار. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). || ریزه کردن. ( منتهی الارب ).
فرث. [ ف َ رَ ] ( ع مص ) سیر گردیدن. ( منتهی الارب ). سیر شدن. گویند: شرب علی فرث. ( اقرب الموارد ). || پراگنده ومتفرق گشتن قوم. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ).

فرهنگ معین

(فَ ) [ ع . ] (اِ. ) سرگین در شکنبه .

فرهنگ عمید

سرگینی که در شکمبه باشد: شیرخواری را به تقریر آوَرَد / وز میان فرث و دَم شیر آورد (عطار۲: ۱۱۹ ).

فرهنگ فارسی

( اسم ) سرگین در شکنبه جمع : فروث .
سیر گردیدن . سیر شدن

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی فَرْثٍ: کثافاتی که در رودهها ست و در روده بزرگ جمع میشود ، ولی وقتی به خارج آمد آن را سرگین گویند (بنا به روایتی مقصود از فرث ، آن چیزی است که در شکمبه است)
ریشه کلمه:
فرث (۱ بار)
«فَرْث» در لغت به معنای غذاهای هضم شده درون معده است که به مجرد رسیدن به روده ها، مادّه حیاتی آن جذب بدن می گردد، و تفاله های آن به خارج فرستاده می شود، در آن حال که این غذای هضم شده در درون معده است، به آن «فَرْث» می گویند و هنگامی که تفاله های آن خارج شد «رَوْث» (سرگین) گفته می شود.
گیاه جویده در شکمبه بعضی آن را سرگین ترجمه کرده‏اند ولی سرگین مدفوع حیوان و فرث همان گیاه جویده است که هنوز مواد غذائی آن به وسیله روده‏ها جذب نشده است. در اقرب الموارد گفته: «الفرث:السرجین مادام فی الکرش» یعنی سرگین مادام که در شکمبه است . برای شما در چهارپایان عبرتی است (بر تصور معاد) از آنچه در شکم هایشان هست از میان علف جویده و خون، شیر خالص به شما می‏نوشانیم. این کلمه یکبار بیشتر در قرآن نیامده است.

ویکی واژه

سرگین در شکنبه.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
استخاره کن استخاره کن فال اوراکل فال اوراکل فال فنجان فال فنجان فال اعداد فال اعداد