علی رغم. [ ع َ لا رَ م ِ ] ( حرف اضافه مرکب ) بر خلاف میل و خواهش. ( از ناظم الاطباء ) ( از آنندراج ). به ناخواست. به ناخواه. بررغم. نه بر میل : امشب براستی شب ما روز روشن است عید وصال دوست علی رغم دشمن است.سعدی.دوست بازآمد و دشمن به خصومت بنشست باد نوروز علی رغم خزان بازآمد.سعدی ( بدایع ).پس او عصیان و نافرمانی ابوموسی کرد و علی رغم او با ایشان برفت. ( تاریخ قم ص 304 ).
فرهنگ معین
( ~. رَ ) (ق مر. ) گرفته شده از عربی به معنای برخلاف ، به ناخواست .
فرهنگ عمید
۱. برخلاف. ۲. خلاف میل و خواهش، به ناخواست، به ناخواه.
فرهنگ فارسی
بناخواست بناخواه برخلاف میل علی الرغم : هست امیدم که علی رغم عدور روز جزا فیض عفوش ننهد بار گنه بر دوشم . ( حافظ ) توضیح مجازا بمعنی برخلاف و برعکس است چه رغم بمعنی خاک آلوده شدن و خوار گشتن است پس برخلاف و برعکس کردن کسی گویی که خاک آلوده شدن و خوار گشتن اوست . برخلاف، خلاف میل وخواهش، به ناخواست
ویکی واژه
برخلاف، برخلاف میل. علیرغم را ممکن است به صورت علارغم نیز تسطیر شود و از دو بخش علا - رغم شکل گرفته است.