عتید. [ ع َ ] ( ع ص ) حاضر و آماده. ( از اقرب الموارد ) ( ترجمان عادل بن علی ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). حاضر و مهیا. ( غیاث اللغات ) : و قال قرینه هذا ما لدی عتید. ( قرآن 23/50 ). گر بدانی که شقیی یا سعید آن بود بهتر ز هر فکر عتید.مولوی. عتید.[ ع َ ] ( اِخ ) ابن ضرار. شاعری است. ( منتهی الارب ). عتید. [ ع َ ی َ ] ( اِخ ) موضعی است. ( منتهی الارب ). عتید. [ ع ُ ت َ ] ( اِخ ) موضعی است. ( منتهی الارب ). موضعی است به یمامه. ( معجم البلدان ).
حاضرو آماده، مهیا، جسیم، تناور ( صفت ) ۱ - آماده مهیا حاضر ۲ - تناور تنومند جسیم . موضعی است موضعی است بیمامه
دانشنامه اسلامی
[ویکی الکتاب] معنی عَتِیدٌ: آماده - حاضر -کسی که مقدمات کاری را که می خواهد انجام دهد ،فراهم کرده است معنی قَرِینُهُ: همراهش (در عبارت " قَالَ قَرِینُهُ هَـٰذَا مَا لَدَیَّ عَتِیدٌ "منظور فرشته همراهش می باشدو در عبارت"قَالَ قَرِینُهُ رَبَّنَا مَا أَطْغَیْتُهُ وَلَکِن کَانَ فِی ضَلَالٍ بَعِیدٍ " منظور شیطان است) ریشه کلمه: عتد (۱۶ بار) «عَتِید» از مادّه «عَتاد» به معنای کسی است که مهیای انجام کار است، لذا به اسبی که مهیای دویدن است «فرس عتید» می گویند، و به کسی که چیزی را ذخیره و نگهداری می کند نیز «عتید» گفته می شود (از مادّه «عتاد» بر وزن جهاد به معنای ذخیره کردن) و غالب مفسران معتقدند: «عتید» فرشته ای است که در سمت چپ قرار دارد.