صدازدن

لغت نامه دهخدا

صدا زدن. [ ص َ / ص ِ زَ دَ ] ( مص مرکب ) بانگ دادن. آواز دادن. خواندن : پس صدا زد ایاز رسن بیاور. ( فیه مافیه ).

فرهنگ فارسی

( مصدر ) بانگ دادن آواز دادن کسی را نامیدن و احضار کردن .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم