شبگردی

لغت نامه دهخدا

شبگردی. [ ش َ گ َ ] ( حامص مرکب ) عمل شبگرد. گردش در شب. سیر در شب و گردیدن به شب. ( از آنندراج ). پاسبانی و محارست در شب. ( ناظم الاطباء ). || رندی. عیاری. عیارپیشگی. || دزدی.

فرهنگ عمید

۱. گردش در شب، شب روی.
۲. [مجاز] پاسبانی در شب.

فرهنگ فارسی

۱ - گردش شب شبروی . ۲ - محارست در شب پاسبانی . ۳ - دزدی راهزنی .

فرهنگستان زبان و ادب

{nyctalotourism} [گردشگری و جهانگردی] نوعی گردشگری تجربی که در آن گردشگر از غروب آفتاب تا سپیدۀ صبح به بازدید از جاذبه های گردشگری می پردازد
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال چای فال چای فال نوستراداموس فال نوستراداموس فال تاروت فال تاروت فال مارگاریتا فال مارگاریتا