شب خانه

لغت نامه دهخدا

شب خانه. [ ش َ ن َ / ن ِ ] ( اِ مرکب ) خانه شب. شبستان که حرم سرای پادشاهان باشد. ( از برهان ). مرادف شبستان. ( آنندراج ). شبستان وحرم سرای پادشاهان. ( ناظم الاطباء ). || خانه ای که شبها درویشان در آن به سر برند. ( ناظم الاطباء ) ( از برهان ). خانه ای را گویند که برای نزول غربا و فقرا در شب مقرر کرده باشند. ( آنندراج ) :
بنا کرد و نان داد و لشکر نواخت
شب ازبهر درویش شبخانه ساخت.سعدی.|| خلوتگاهی که شبها در آن عبادت کنند. ( ناظم الاطباء ).
شب خانه. [ ش َ ن َ / ن ِ ] ( اِخ ) دهی از دهستان حسن آباد بخش کلیبر شهرستان اهر. 176 تن سکنه دارد. آب آن از رودخانه و چشمه و محصول آن غلات ومیوه جنگل است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4 ).

فرهنگ معین

(شَ نِ ) (اِمر. ) شبستان .

فرهنگ عمید

خانه ای که شب ها درویشان در آن به سر می برند.

فرهنگ فارسی

۱ - خوابگاه . ۲ - حرمسرا . ۳ - قسمتی از مسجدهای بزرگ که دارای سقف است .

ویکی واژه

شبستان.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم