سهی. [ س َ ] ( ص ) راست و درست را گویند عموماً و هر چیز راست رسته را خوانند خصوصاً. ( برهان ). راست عموماً و سروی که بغایت راست باشد خصوصاً. ( غیاث ) : بزد بر میان درخت سهی گذاره شد آن تیر شاهنشهی.فردوسی.رجوع به سرو سهی شود. || تازه و نوچه و نوجان. ( برهان ). سهی. [ س ُ ها ] ( اِخ ) نام ستاره ای : حکم او مالک قلوب و رقاب رای او افسر سهیل و سهی.ناصرخسرو.رجوع به سها شود.
فرهنگ معین
(سَ ) (ص . ) ۱ - راست ، راست رسته . ۲ - تازه .
فرهنگ عمید
= سها راست و بلند: چندان بود کرشمه و ناز سهی قدان / کآید به جلوه سرو صنوبرخرام ما (حافظ: ۳۸ ).