سروا

فرهنگ معین

( ~ . ) (ص مر. ) عمارتی که پیشگاه آن گشاده بود.
(سَ ) (اِ. ) شعر.

فرهنگ عمید

۱. حدیث، سخن.
۲. افسانه: چند دهی وعدۀ دروغ همی چند / چند فروشی به من تو این سرو سروا (اورمزدی: شاعران بی دیوان: ۲۷۵ ).
۳. شعر.

فرهنگ فارسی

( صفت ) عمارتی که پیشگاه آن گشاده بود سرواز .

فرهنگ اسم ها

اسم: سروا (دختر) (فارسی) (تاریخی و کهن) (تلفظ: sarvā) (فارسی: سَروا) (انگلیسی: sarva)
معنی: افسانه، داستان، شعر، سرود

ویکی واژه

شعر.
عمارتی که پیشگاه آن گشاده بود.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تاروت فال تاروت فال رابطه فال رابطه فال انبیا فال انبیا فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی