ستایشگر

لغت نامه دهخدا

ستایشگر. [ س ِ ی ِ گ َ ] ( ص مرکب ) آنکه کسی را بستاید. ( آنندراج ). مادح :
سخنوران و ستایشگران گیتی را
همی نگردد جز بر مدیح خواجه زبان.فرخی.گمان برم که من اندر زمین همان شجرم
شجر که دید ثناگستر و ستایشگر.فرخی.همه خوبی و نکویی بود او را ز خدای
وین رهی را که ستایشگر وخنیاگر اوست.فرخی.

فرهنگ عمید

کسی که دیگری را بستاید، ستایش کننده، ستاینده.

فرهنگ فارسی

ستایش کننده، ستاینده، کسی که دیگری بستاید
( صفت ) آنکه کسی را ستایش کند ستاینده : او را با چشمان ستایشگر می نگریست .

ویکی واژه

کسی که دیگری را بستاید؛ ستایش‌کننده؛ ستاینده.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم