لغت نامه دهخدا
آنکس که نباید بر ما زودتر آید
تو دیرتر آیی به برما که ببایی.منوچهری.|| تندتر. سریعتر. به شتاب تر. ( فرهنگ فارسی معین ). سریعتر و جلدتر و به تعجیل و به شتاب و به چابکی و چالاکی. ( ناظم الاطباء ). || بقدر امکان. ( ناظم الاطباء ). رجوع به زوتر شود.