درشت خو
درشت خو. [ دُ رُ ] ( ص مرکب ) درشت خوی. تندخوی. کژ خلق. فَظّ. ( یادداشت مرحوم دهخدا ) : مَلِک ما درشت خوست. ( کلیله و دمنه ). جعثل ؛ دفزک درشتخوو کلان شکم. ( منتهی الارب ). و رجوع به درشتخوی شود.
( ~. )(ص مر. ) تندخوی ، بدخلق .
تندخو، بدخو، بدخلق.
درشت خوی کژ خلق جعثل دفزک درشتخو و کلان شکم
درشت خوی، تندخو، بدخو، بدخلق