( آغوز ) آغوز. [ غو / غُزْ ] ( اِ ) آغُز. شیرِ ماده نوزائیده. ماک. شیرماک. پَله. پَلّه. فَله. فَلّه. فُرش. فُرشه. زِهَک. گورماست. لبا. کنف. - مثل آغوز؛ ماستی ستبر. آغوز. ( اِ ) نام درختی است جنگلی که از چوب آن میز و صندلی و مانند آن سازند و در جنگلهای ایران بسیار است. اغوز. [ اَ وَ] ( ع ص ) مهربان. || نیکی کننده بر خویشاوندان و بسیارخیر بر ایشان. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). اغوز. [ اَ غ َ / غُو ] ( اِ ) در تداول مردم آمل، گردکان. ( یادداشت بخط مؤلف ). رجوع به گردکان شود. || ( پسوند ) مزید مؤخر امکنه، مانند لوته اغوز. ( یادداشت بخط مؤلف ). اغوز. [ اُ غُزْ ] ( اِخ )صورتی از اُغُز. رجوع به اغز و غز و اغوزخان شود. اغوز. [ اُغُزْ ] ( اِخ ) در حکایات اقوام اغوز که پسرزاده ابوبجه خان پسر نوح پیغمبر است. ( جامعالتواریخ رشیدی ). اغوز. [ اَ وَ ] ( اِخ ) حذیفةبن اسیدبن خالدبن اغوز، صحابی است و آن را اغوس نیز خوانند. ( منتهی الارب ).
فرهنگ معین
( آغوز ) ( اِ. )اولین شیری که یک ماده به نوزادش دهد، ماک، شیر ماک.
فرهنگ عمید
( آغوز ) شیر غلیظ و زردرنگ چهارپایان اهلی که پس از زایمان آن ها تا سه روز دوشیده می شود، شیرماک، فله، شمه، فرشه، زهک.
فرهنگ فارسی
( آغوز ) ( اسم ) درختی از تیر. پیاله داران که از چوب آن میز و صندلی و مانند آن سازند و در جنگلهای ایران بسیار است گوز جوز گردو گردکان چارمغز شیر ماده نوزائیده آغز: شیرماک وفله وشمه وفرشه هم گویند، زهک، شیرغلیظگاویاگوسفندکه پس اززاییدن دوشیده شود حذیفه بن اسید بن خالد بن اغوز صحابی است و آنرا اغوس نیز خوانند.
فرهنگستان زبان و ادب
آغوز {colostrum} [تغذیه] شیری که در چند روز اول پس از زایمان از غدد شیر ترشح می شود
دانشنامه اسلامی
[ویکی فقه] آغوز. آغوز: شیر ماده نوزاییده را گویند که از آن به مناسبت در باب های: نکاح و قصاص سخن رفته است. در وجوب تغذیه نوزاد با آغوز به وسیله مادر و نیز گرفتن مزد بر آن در فرض وجوب، میان فقیهان اختلاف است. جواهری، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۳۱، ص۲۷۳. ۱. ↑ جواهری، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۳۱، ص۲۷۳. فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم السلام، ج۱، ص۱۴۲. ...
ویکی واژه
(جانوری): نخستین شیر پستاندار ماده که نسبت به شیر معمولی زردتر و غلیظتر است، عوامل ایمنیزای فراوانی برای شیرخوار دارد و سرشار از ویتامین و مواد مقوی است. شیرماک. اولین شیری که یک ماده به نوزادش دهد؛ ماک، شیر ماک. آغوز در زبان معیار باستان به دو بخش آغ - ئوز قابل تجزیه است؛ و مفهوم کلی از اصطلاح فوق روسفید است که حتما گاو ماده پس از زدن گوسالهاش مفتخر به این لقب شده است.