ذوحسب
ذوحسب. [ ح َ س َ ] ( ع ص مرکب ) خداوند گوهر نیک. صاحب بزرگواری :
گویم آنگاه بیارید یکی داروی خواب
یاد باد ملکی ذوحسبی ذونسبی.منوچهری.
(حَ سَ ) [ ع . ] (ص مر. )دارایِ نژاد نیک .
صاحب حسب، دارای گوهر و شرف و بزرگواری.
خداوند گوهر نیک . صاحب بزرگواری .
دارایِ نژاد نیک.