ذوحسب

لغت نامه دهخدا

ذوحسب. [ ح َ س َ ] ( ع ص مرکب ) خداوند گوهر نیک. صاحب بزرگواری :
گویم آنگاه بیارید یکی داروی خواب
یاد باد ملکی ذوحسبی ذونسبی.منوچهری.

فرهنگ معین

(حَ سَ ) [ ع . ] (ص مر. )دارایِ نژاد نیک .

فرهنگ عمید

صاحب حسب، دارای گوهر و شرف و بزرگواری.

فرهنگ فارسی

خداوند گوهر نیک . صاحب بزرگواری .

ویکی واژه

دارایِ نژاد نیک.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ای چینگ فال ای چینگ فال عشقی فال عشقی فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی فال پی ام سی فال پی ام سی