ارمزد. [ اُ م ُ ] ( اِخ ) ارمز. هرمز. هرمزد. اورمزد. اهورمزدا. || مشتری. برجیس : قوس و حوتست و طائر و ارمزد جدی و دلو از زحل بجوید مزد.سنائی. || ( اِ ) روز اول از هر ماه شمسی. ( برهان )( غیاث ) : روز ارمزد است شاها شاد زی بر کت شاهی نشین و باده خور.بوشکور بلخی.یکی کودک آمدْش ارمزدروز بنیک اختر و فال گیتی فروز.فردوسی.
فرهنگ معین
(اُ مُ ) (اِ. )۱ - اهورامزدا. ۲ - سیارة مشتری . ۳ - اولین روز از هر ماه خورشیدی .
فرهنگ فارسی
اورمزد، ارمز: ستاره مشتری، ونام روزاول ازهرماه خورشیدی ( اسم ) ۱ - اهورمزدا. ۲ - ستار. مشتری . ۳ - ( اسم ) روز اول از هر ماه شمسی .
فرهنگ اسم ها
اسم: ارمزد (پسر) (اوستایی) (تلفظ: ormozd) (فارسی: ارمزد) (انگلیسی: ormozd) معنی: نام خداوند در زبان اوستایی، ( = هرمز، اهورامزدا )، نام خدای مزدیسنا، ( هرمز و اهورا