تعویل

لغت نامه دهخدا

تعویل. [ ت َع ْ ]( ع مص ) به آواز گریستن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( زوزنی ). به آواز بلند گریستن و آواز زدن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || یاری خواستن از کسی و کذا عول به عوله یق عول علی ما شئت ( به صیغه امر )؛ ای استعن به کانه یقول احمل علی ما شئت. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || نازیدن. || بار نهادن بر کسی. ( منتهی الارب ) ( از آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || ظله ساختن از بهرباران. ( تاج المصادر بیهقی ). باران گریز ساختن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). ساختن سایبان تا از باران بدو پناه آورند. ( آنندراج ). عاله ساختن. ( از اقرب الموارد ). || اعتماد کردن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( زوزنی ). اعتماد کردن و تکیه نمودن بر چیزی. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ) : و تعویل و اعتماد که بر حسن عهد و کمال محبت و....در هواخواهی و مروت باطل گردد. ( سندبادنامه ص 72 ).

فرهنگ معین

(تَ ) [ ع . ] (مص م . ) ۱ - به صدای بلند گریه کردن . ۲ - از کسی یاری خواستن .

فرهنگ عمید

۱. به صدای بلند گریه و فریاد کردن و از کسی مدد خواستن.
۲. اعتماد و تکیه کردن.

فرهنگ فارسی

۱ - ( مصدر ) بصدای بلند گریه کردن . ۲ - از کسی یاری خواستن مدد طلبیدن . ۳ - اعتماد کردن تکیه نهادن . ۴ - ( اسم ) مدد خواهی.۵ - اعتماد تکیه . جمع : تعویلات .

ویکی واژه

به صدای بلند گریه کردن.
از کسی یاری خواستن.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال عشقی فال عشقی فال انگلیسی فال انگلیسی فال چوب فال چوب فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی