اصاغر

لغت نامه دهخدا

اصاغر. [ اَ غ ِ ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ اصغر. ( منتهی الارب ) ( قطر المحیط ). خردتران. ( از آنندراج ). خردان. ( غیاث ). کهتران. کوچکتران. مقابل اکابر. قال سیبویه : لایقال نسوة صغر و لا قوم اصاغر الا بالالف واللام ، و کذا اصغرون ایضاً. ( منتهی الارب ).

فرهنگ معین

(اَ غَ ) [ ع . ] ( اِ. ) جِ اصغر. ۱ - خردسالان ، کوچکان . مق اکابر. ۲ - کهتران .

فرهنگ عمید

= اصغر

ویکی واژه

جِ اصغر.
خردسالان، کوچکان. مق اکابر.
کهتران.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال میلادی فال میلادی فال فنجان فال فنجان فال تک نیت فال تک نیت فال ماهجونگ فال ماهجونگ