لغت نامه دهخدا
ارمیس. [ اَ ] ( اِ ) خاری است که از برگهای وی آنچه نرم باشد در ادویه استعمال کنند. ( مؤید الفضلاء ).
ارمیس. [ اِ ] ( اِخ ) قالت فرقة وُلِد [ ادریس ] بمصر و سموه هرمس الهرامسة و مولده بمنف و قالوا هو بالیونانیة ارمیس و عُرّب بهرمس و معنی ارمیس عطارد. ( تاریخ الحکماء قفطی چ لیبسک ص 2 ). رجوع به هرمس شود.