برکناری

لغت نامه دهخدا

برکناری. [ ب َ ک َ / ک ِ ] ( حامص مرکب ) حالت و چگونگی برکنار. دوری. کناره گیری : پس ازبرکناری فلان از حکومت فلان جا... ( یادداشت مؤلف ).

فرهنگ فارسی

حالت و چگونگی بر کنار دوری .

فرهنگستان زبان و ادب

{recall} [علوم سیاسی و روابط بین الملل] برکنار کردن یک فرد انتخاب شده از منصبش، پیش از پایان دورۀ مقرر، با برگزاری انتخابات مجدد

ویکی واژه

rimozione
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال کارت فال کارت فال سنجش فال سنجش فال ورق فال ورق فال فرشتگان فال فرشتگان