لغت نامه دهخدا
نهم برته با کهرم تیغ زن
دو خونی و هر دو سر انجمن
همی آزمودند هرگونه جنگ
گرفتند پس تیغ هندی بچنگ
یکایک بپیچید از برته روی
یکی تیغ زد بر سر ترگ اوی
که تا سینه کهرم بدو نیم گشت
دل دشمن از برته پربیم گشت.فردوسی.و رجوع به برهان قاطع و شرفنامه منیری شود.