لغت نامه دهخدا
بداء. [ ب َدْ دا ] ( ع ص ) مؤنث : اَبَدّ. زن بزرگ اندام یا زنی که اعضایش یا هر دو دستش یا هر دو ران او ازهم دور باشد. ( منتهی الارب ) ( ازناظم الاطباء ) ( آنندراج ). آنکه رانهایش از یکدیگر دور بود. ( مهذب الاسماء ). || زن سطبراسکتین. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). زن ستبرران. ( ناظم الاطباء ). و رجوع به ابد شود.
بداء. [ ب ُ دْ دا ] ( ع اِ ) ج ِ بادی. ( ناظم الاطباء ). رجوع به بادی شود.