بالفعل

لغت نامه دهخدا

بالفعل. [ بِل ْ ف ِ ] ( ع ق مرکب ) ( از: ب + ال + فعل )فعلاً. اکنون. کنون. نقداً. در حال حاضر. هم اکنون. الحال. درین زمان. در این وقت. حالا. مقابل بالمآل. درین ساعت. فی الحال. ( ناظم الاطباء ). در وقت : بالفعل ادای این مال میسر من نیست. || مقابل بالقوه : بالفعل هیچ یک موجود نیستند. ( تذکرةالملوک چ دبیرسیاقی ص 25 ). چهار نفر آنها بالفعل در حساب و یازده نفر دیگر در ایام محاصره و بعد از آن متوفی شده اند. ( تذکرةالملوک ص 42 ). و رجوع به بالقوه شود.

فرهنگ معین

(بِ لْ فِ ) [ ع . ] (ق . ) فعلاً، اکنون .

فرهنگ عمید

فعلاً، اکنون، در حال حاضر، درحال.

فرهنگ فارسی

اکنون در حال حاضر مقابل، بالقوه
۱ - فعلا در حال حاضر اکنون در حال : بالفعل هیچک موجود نیستند . که چهار نفر آنها بالفعل در حیات و یازده نفر در ایام محاصره و بعد از آن متوفی شدهاند ۲ - بحالت فعل مقابل بالقوه
اکنون نقدا

ویکی واژه

فعلاً، اکنون.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ورق فال ورق فال رابطه فال رابطه فال نوستراداموس فال نوستراداموس فال تاروت فال تاروت